مدیریت نرم و دین مدار
مدیریت نرم و دین مدار
تألیف
حسین یارقلی
دی ماه 89
چکیده :
الف ـ مدیریت فرآیندی است تلفیقی از هنر و علم تطبیقی با آموزه های دینی جهت بکار گیری منابع انسانی یک سازمان برای رسیدن به اهداف آن سازمان که متأثر از ارزشهای اسلامی باشد و وجه تمایز آن با مدیریت غیر دینی در این است که در مدیریت دینی نگرش یک مدیر به دنیا و آخرت با هم است بدین جهت که اسلام حیات اخروی را تداوم بخش حیات دنیوی می داند و از این نگاه مدیریت اسلامی هر نوع فعالیت دنیوی با نیت اخروی را عبادت محسوب نموده و این خود نوعی تعهد محسوب می گردد. برخلاف مدیریت در سایر مکاتب که درآن مدیریت و مدیران به دنبال سود حد اکثری بوده و سعادت و موفقیت را در بدست آوردن هر چه بیشتر سود مادی می داند.
ب ـ در مدیریت نرم و دین مدار ـ مدیران نقشی تأثیرگذار در زندگی پایدار و مؤفقیت آمیز نسل ها در عصرها دارند و مدیریت دین مدار سبکی اسلامی و خدا محور بوده و در مقابل مدیریت غیر دینی سبکی است که بر مدار دنیا و مادیات چرخیده و سود محور به معنای دنیوی آن می باشد.
ج ـ برای اعمال مدیریتی نرم و دین مدار یک مدیر می باید ضمن آشنائی با جو و فرهنگ سازمانی ، فرهنگی باز با تمام اقتضائاتش و رعایت باید و نباید های دینی بر فضای سازمان حاکم گردانیده و با وقوف بر اصول و وظائف مدیریتی و با نگرش عمیق خود به بهداشت روانی کارکنان اهتمام نموده تا پویش و رویش سازمان را در خط فراز و اوج گیری خود تداوم بخشد .
مقدمــه :
مدیریت به مفهوم به کار گیری افراد برای رسیدن به اهداف خاص از دیر باز برای جامعه بشری شناخته شده بوده است لکن علم مدیریت با ابعاد و مشخصات امروزی آن پس از انقلاب صنعتی مورد توجه دانشمندان علوم انسانی به ویژه مدیریت قرار گرفته و یکی از عوامل موثر توفیقات سازمانها را مدیران شمرده اند که سابقه آن به چند دهه و کمتر از عدد انگشتان دست می رسد ولی مدیریت در آئینه زلال اسلام این آئین آسمانی و منشور زندگانی که همان قرآن کریم و سیره و سنت اهل بیت عصمت و طهارت است درخشش ویژه ای داشته است و با تبیین اصول و مبانی مدیریت و وظائف مدیران ، تخصص و تعهد را دو بال پرواز این عرصه قرار داده و نقش مدیریت در نظام مندی جامعه و سازمان را به عنوان یک فرآیند نرم مورد تاکید قرار داده است .
لذا در این مقال تلاش خواهد شد تا با نگاهی نو به مدیریت جنبه نرم افزاری و دین مدارانه آن به مخاطبین کرام عرضه و ارائه گردد.
یادآوری : همانگونه که استحضار دارید زبان علم که همان زبان حق است تیز است و اگر در ضمن این نوشتار نکاتی طرح گردد هیچ ذهنیت خاصی در ورای آن برای مؤلف نبوده و ضمیری برای برگشت به افراد نیز مستتر نمی باشد و فقط به عنوان یک تشخیص و یافته علمی بیان می شود . . .
بدیهی است فرصت نقد نظرات برای مخاطبین محترم مهیا می باشد .
تعاریف مدیریت :
الف : مدیریت انسانها عبارت است از فن بهتر بسیج کردن و بهتر سامان دادن و بهتر کنترل کردن نیروهای انسانی و به کاربردن آنها.1
ب : مدیریت فرآیند بکارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی ، سازماندهی ، بسیج منایع و امکانات و هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد. 2
ج : مدیریت عبارت است از کار کردن با دیگران و از طریق دیگران ، برای رسیدن به هدفهای سازمان و هدفهای کارکنان . در این تعریف بر سه نکته تأکید شده است :
1- تأکید بر انسانها در سازمان،2- توجه به اهداف نه فعالیت، 3- ادغام اهداف فردی بااهداف سازمانی. 3
د : مدیریت ، حکومت بر سازمان نیست ؛ بلکه نشستن بر دلهای کارکنان است. 4
ه : مدیریت در تعریف عام خود –هنر توأم با علم بکارگیری منابع یک سازمان است برای نیل به اهداف سازمان و کارکنان آن و هدف آن حصول اطمینان از دستیابی به اهداف سازمانی و به حداکثر رساندن بهره وری و کارائی است.
و: مدیریت اسلامی فرآیندی است تلفیقی از هنر و علم تطبیقی با آموزه های دینی جهت بکارگیری منابع انسانی یک سازمان برای دستیابی به اهداف آن سازمان که متأثر از ارزشهای والای اسلامی باشد.
اهمیت نقش مدیران :
الف : در مطالعه احوال بشر، هیچ گروه یا ملتی را نمی یابیم که در زندگی مؤفق و پایدار باشد مگر به وجود مدیر و سرپرستی که امور مادی و معنوی آنان را مدیریت کند. (امام رضا علیه السلام)5
ب : موقعیت رهبر و فرمانده همانند موضع و نقش نخ تسبیح است که دانه ها را به هم پیوند می دهد ، وقتی رشته پاره شود ، دانه ها پراکنده می شوند و بدون نتجه خواهند ماند وهیچگاه در کنار یکدیگر جمع نخواهند شد. (امام علی علیه السلام)6
ج : جایگاه و نقش من در مقایسه با حکومت اسلامی چون محور آسیاب به آسیاب است که دور آن حرکت می کند. (امام علی علیه السلام)7
د : تدبیر و مدیریت خوب سرمایه اندک را افزون می کند، اما مدیریت و تدبیر نادرست سرمایه انبوه را نابود می سازد. (امام علی علیه السلام)8
ه : اگر مرجعیت صد جزء داشته باشد یک جزء آن دانش ، جزء دیگر آن عدالت و نود و هشت جزء دیگر آن مدیریت است. (میرزای بزرگ شیرازی)9
و : اگر سرمایه های جهان و ابزار و ماشین آلات به یکباره نابود شوند اما مدیران ماهر زمام امور را به دست داشته باشند توسعه و پیشرفت از قبل شکوفاتر خواهد شد. (آلفرد مارشال)10
ز : همانطور که درختان از سر فاسد می شوند و از بین می روند، سازمان نیز زمانی نابود می شود که مدیر آن توانایی مدیریت را نداشته باشد. (پیتر دراکر)11
وقتی به اهمیت نقش فوق العاده مدیران از زبان ائمه طاهرین علیهم السلام ، علماء و دانشمندان وقوف پیدا نموده و به نقش مؤثر و تعیین کننده آنان در پویایی و بالندگی سازمان پی می بریم .
به عبارتی دیگر در می یابیم که این مدیر است که با استفاده از مهارتهای ذاتی و اکتسابی خود می تواند سازمانی را؛ بلکه جامعه ای را متحول و در اوج عزت قرار داده و یا در جهت معکوس آن به حضیض ذلت بکشاند.
کیم وو جونگ مدیر شرکت دوو در کتاب "سنگ فرش هر خیابان طلاست" می نویسد مردمی که آرزو و هدف دارند فقر را نمی شناسند زیرا شخص به اندازه اهدافش ثروتمند است و از این می توان بهره گرفت که هر سازمانی به اندازه اهدافش ثروتمند است البته نه اهدافی که پشت درهای بسته پی گرفته شود بلکه اهدافی که کارکنان و مدیران در کنار هم در فلسفه ی وجودی سازمان آرمان مشترکی را دنبال می کند یا آقای ماتسوشیتا مدیر شرکت " ماتسوشیتا الکترونیک " ژاپن می گوید روزی مدیران شرکت آمدند و ساختن نوعی بخاری را که با قیمت بیش از 16-17 دلار در بازار موجود بود را پیشنهاد کردند پرسیدم در این کشور حقوق ماهانه معلمان چند دلار است گفتند حدودا بیست تا بیست و دو دلار، در پاسخ گفتم من نمی توانم کالائی را تولید کنم که قدرت خرید آن در قشری از جامعه مثل معلمان نباشد شما بروید فکر کنید تا هزینه تمام شده آن را به کمتر از پنج دلار کاهش داده شود و ما به توانیم پس از تولید به هفت دلار آنرا به فروشیم مدیران رفتند و توصیه مرا عملی کردند و از همین جا نقطه جهانی شدن شرکت آغاز گردید .
با تاملی در نقش این مدیر به راحتی در می یابیم که آقای ماتسو ـ
الف: توانست مدیران و کارکنان خود را به فکر وادار نماید
ب : مسیر فکری کارکنان را به رشد و تعالی و توسعه شرکت هدایت نمود و این دو عامل بود که پویائی و بالندگی را برای شرکت به ارمغان آورد.
جو و فرهنگ سازمانی
سازمان ها نیز هم چون افراد دارای شخصیت اند و این شخصیتها به اقتضای ماهیت سازمان ها با یک دیگر تفارت دارند و این شخصیتهای سازمانی هستند که بر کارکنان آن حاکم بوده و رفتار اعضاء را تحت تأثیر خود قرار می دهد و فرهنگ سازمان شیوه انجام امور را در سازمان برای اعضاء مشخص می کند.
اصحاب نظر12 در رفتار سازمانی ـ خصوصیات و فرهنگ سازمانی را در ده ویژگی خلاصه کرده اند که عبارت اند از :
ابتکار فردی، مسئولیت پذیری، هدایت و سر پرستی، انسجام، کنترل، هویت، تشویق و قدردانی، تحمل اختلاف سلیقه، الگوی ارتباطی.
فرهنگ سازمانی نتیجه عواملی است که مهم ترین آنها را می توان در تاریخ ، محیط ، روند انتخاب و اعتقادات صاحبان اصلی آن جستجو کرد و نیز اعمال مربوط به اجتماعی شده سازمان و فرهنگ سازمانی را می توان در دو نوع خلاصه نمود
فرهنگ باز ، تصميم گيري مشاركتي ، احساس مسئوليت نسبت به كاركنان ، اغتماد و اطمينان بين كاركنان، ارتباط نزديك و خوب بين كاركنان و تشويق به خلاقيت و نوآوري ... و در مقابل فرهنگ بسته ، اخذ تصميمات فردي در سطوح بالاي مديريتي ، عدم احساس مسئوليت نسبت به كاركنان ، عدم احساس اعتماد بين كاركنان ، مخفي كاري و بي توجهي به نوآوري و ابتكار .لذا اگر مدیر با ذکاوت خود توانسته باشد جو و فرهنگ سازمانی را به شناسد و چنانچه با جوی مثبت و فرهنگی متعالی مواجه گردید خود را با آن همراه ساخته و تقویت نماید و اگر جو موجود را نا کار آمد و منفی تشخیص داد در صدد اصلاح آن همت گمارد آنگاه خواهد توانست به عنوان مدیری موثر نه موفق حضور خود را در سازمان به اثبات به رساند .*
*مدیر موفق کسی است که با بکارگیری ابزار های سخت مدیریتی مانند توبیخ، کسر حقوق و ... حداقل کار مورد قبول را فراهم نماید اما مدیر مؤثر به مدیری گفته می شود که بتواند 80 الی 90% توانائی افراد و کارکنان را به ویژه توانایی های فکری اعضا ی سازمان را در راستای اهداف سازمان به خدمت بگیرد.
بدین جهت شناسائی فرهنگ سازمانی در هر محیط اداری برای مدیران از اهمیت بالائی برخوردار بوده و یکی از وظائف خاص مدیریتی است .
فراز و فرود یک سازمان و یا یک حرکت اجتماعی در سایه خلاقیت مدیران
اگر فراز و فرود یک سازمان یا یک حرکت اجتماعی به شکل یک منحنی ترسیم شود باید گفت آن حرکت اجتماعی و یا آن سازمانی پویش و رویش خود را با موفقیت ادامه می دهد که خط فراز خود را تداوم بخشیده و با تلاش خود ، خود را از نزدیک شدن به قوس بر گشتی انحناء مصونیت به بخشد و این امر امر محقق نخواهد شد مگر این که راهبران و مدیران آنها با به کار گیری توانئی های ذهنی و علمی خود و ایجاد یک فکر نو ، مفهوم جدید نسبت به باز سازی آنها و به عبارتی دیگر باز تعریف و یا هماهنگ سازی اهداف آنها با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های دست یابی به آن اهداف اقدام نماید.
این تحول آفرینی و تجدید قوای سازمانی به خلاقیت مدیران و رهبران آن سازمان یا حرکت اجتماعی بستگی دارد در نتیجه یکی دیگر از وظائف اختصاصی مدیران خلاقیت و نوآوری است .
اصول مدیریت از منظر امیر المومنین علی (ع)
علی (ع) آن امیر عرصه علم و درایت یکی از عوامل سقوط و تباهی هر تشکیلات یا سازمانی را در ضایع کردن اصول آن می داند « یستدل علی الدول باربع:تضییع الاصول» وآن اصول عبارت اند از :
صبر و تحمل ، صداقت ، امانتداری ، آگاهی و تخصص ، پرهیز کاری ، عدالت ، مهربانی ، دوری از بد رفتاری ، برخورد منصفانه ، نظم ، توجه به وضعیت معیشتی کارکنان ، تعهد در برابر هدف ، مصصم بودن در اجراء ف توانائی انسجام دهی و حفظ جامعه ، توانائی شناخت خویشتن ، آگاهی از تحولات اجتماعی ،آشنائی به تکلیف و وظیفه ، پاک سازی محیط از چاپلوسان ، رفتار ملایم ، انتقاد پذیری ، تشویق و تنبیه، حفظ اسرار ، آینده نگری ، رعایت اعتدال در امور.
وظائف مدیریت از دید گاه علی (ع)
امیر المومنین علی علیه السلام این الگو و شاخص مدیریت در فرازهائی از احکام و ابلاغیه ها و نامه هائی که از سرچشمه جوشان علم و حکمت و امامت برای فرمانداران و عوامل اجرائی صادر فرمودند به وظائف مدیران در هشت فراز اشاره فرمودند که به اختصار مورد اشاره قرار می گیرد .
برنامه ریزی ، سازمان دهی ،دقت در گزینش کارکنان ، مشورت ، هماهنگی ، امور مالی ، کسب اطلاع از رفتار کارگزاران ، نظارت .
مدیران ژرف اندیش
مدیران ژرف اندیش به خوبی می دانند سازمان یعنی جمعی از کارکنان با سلائق متفاوت و روحیات مختلف که هر کدام از آنها ویژه گی های رفتاری خاص خود را دارند ـ یعنی مجموعه ای از انسانها که به تعبیر علی (ع) هر کدام جهانی بزرگ با تمام اسرار و معماهایش را در اندرون دارند و بدون آنان سازمان وجود خارجی پیدا نمی نماید و نیز می داند که بزرگ ترین منبع سازمانی همان منابع انسانی آن سازمان است و نیز واقف اند براینکه تمام وظائف و اصول مدیریتی آنان در چند بند خلاصه شده در کتب و علم مدیریت نیست بلکه یک مدیر خوب باید بداند که یکی از اصلی ترین نقش های او در سازمان نقش تربیتی اوست که در این مقال از آن با عنوان مدیریت نرم نام برده شده است به عقیده نگارنده یک مدیر علاوه بر فراگیری علم مدیریت باید یک دوره آموزشی کار بردی و مفید و موثر در علوم تربیتی و روانشناسی و مشاوره را نیز طی نماید
پرواضح است رفتار مدیر بر روح و روان کارکنان تاثیر گزار است زیرا نوع مواجهه مدیر با امور جنبه سر مشق و الگوپیدا می کند و برخوردها و موضع گیری او در قبال مسائل به مقدار نفوذی که در دل و جان افراد دارد می تواند در آنان تاثیر گزار باشد.
بنا براین رفتار و عملکرد مدیر چه مثبت و چه منفی می تواند برای کارکنان و سازمان آرامش ، ایستادگی و اعتماد به نفس و یا تنش و وارفتگی و افسردگی و عدم اعتماد به نفس را به ارمغان آورده و فشار عصبی خرد کننده ای را بر کارکنان تحمیل نماید .
فشار عصبی
فشار عصبی همان واکنش انسان به هر تقاضا یا رخدادی است که در اطراف انسان ایجاد و یا اتفاق می افتد و موجب واکنش یا تحمیل باری بر ظرفیتها ی ذهن و جسم ایجاد می نماید .
یک مدیر خوب می داند که بین بهداشت روانی کارکنان و ارتقاء سطح عملکردی آنان رابطه معناداری وجود داشته و در تلازمی انکار ناپذیر می باشد وفشار عصبی خود تهدید کننده بهداشت روانی بوده و در نتیجه یک طرف تلازم را دچار اختلال کرده و به مقدار خلل وارده برآن از ارقاء سطح عملکردی می کاهد لذا توجه به سلامت روحی و فکری کارکنان و به عبارت دیگر اهتمام به بهداشت روانی آنان موجب ارتقاء سطح عملکردی در سایه دلبستگی به سازمان و احساس تعهد بیشتر آنان در مسئولیت های خود و نتیجتا اثر بخشی آنان در تحقق اهداف عالی سازمانی است .
ممکن است عوامل متعددی موجب ایجاد و تحمیل فشار عصبی بر کارکنان در جامعه و سازمان برا ی کارکنان وجود داشته باشد که مهمترین این عوامل را می توان محیط کاری، نوع شغل، تضاد نقش، ابهام در نقش، وظائف بسیار سنگین و یا بسیار سبک، مسئولیت دیگران، فقدان مشارکت در تصمیم گیری ، شرائط کاری ، فرهنگ سازمانی و مشکلات شخصی کارکنان شمرد .
با وجود عواملی این چنین و عوامل دیگر که به جهت رعایت اختصار از بیان آن صرف نظر می گردد، باید گفت رفتار مدیر می تواند فضای سازمان و محیط کاری را چنان سلامت و صفابخش نماید که جذابیت آن از کارکنان خود عاشقانی بسازد که برای حضور در محل کار از همدیگر سبقت گرفته و زودتر از وقت مقرر در محل کار حضور یافته و با ارائه مفیدترین و مؤثرترین خدمات به جامعه هدف خود، لبخند رضایتمندی بر لبان ارباب رجوع نشانده و دیرتر از پایان وقت اداری با روحیه ای سرشار از نشاط و شادابی راهی منزل گردد و از طرفی رفتار مدیر می تواند فضای سازمان و محیط کاری را چنان ملال آور و خسته کننده نماید که کارکنان انگیزه گار را از دست داده و حضورشان در حد پاسخگویی به انتظارات ابتدایی سازمان باشد و به محض اتمام ساعت کاری در تکاپوی ترک فوری محل کار خود باشند.
نتیجه گیری :
مدیریت با اختیارات سخت افزاری شاید فقط بتواند از طریق کارکنان به انتظارات ابتدایی سازمان متبوع خود پاسخگو بوده و توان جسمی آنان را بکار گرفته و به عنوان یک مدیر مؤفق جلوه نماید ، اما نخواهد توانست مدیری مؤثر قلمداد شود، چرا که نتوانسته است فکر و ذهن کارکنان را در راستای اهداف سازمان بکار گیرد. اما در مدیریت نرم یک مدیر با بهره گیری از هنر مدیریت نرم خود و آموزه های دینی و آموخته های علمی خواهد توانست ضمن بکارگیری توان جسمی کارکنان ، افکار و اذهان آنان را در جهت اهداف و آرمانهای یک سازمان به خدمت بگیرد.
پیشنهاد :
تشکیل مجمع مشاوران مدیر کل برای بررسی روحی کارکنان، میزان دلبستگی به کار و پست مورد تصدی خود و نیز ترسیم نقشه راه مدیریت نرم و ارتقاء روحیه کارکنان و شناخت عوامل انگیزشی و ترسیم شیوه تقویت آن بر اساس آموزه های دینی و یافته های علمی منطبق با مکتب اسلام.
والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته
منابع و مأخذ:
1-شهید مطهری – امامت و رهبری ص 235
2-سایت رشد شبکه ی ملی مدارس یکشنبه 12/10/89
3-خلیلی شورینی – سهراب فرهنگ فراگیری دانش مدیریت انتشارات یادواره ی کتاب 1380 ص 5-1
4- سایت علمی دانشجویان ایران یکشنبه 12/10/89
5-مرحوم محمد باقر مجلسی – بحارالانوار ج 23 ص 32
6-نهج البلاغه خطبه ی 3
7-نهج البلاغه خطبه ی 3 ترجمه ی سید جعفر شهیدی
8-نهج البلاغه خطبه ی 70 و 25 ترجمه ی سید جعفر شهیدی
9-نقش مدیریت در پیشرفت ملتها اثر سید محمد حسین شیرازی ترجمه ی علی کاظمی ص 3
10-حسام الدین بیان –آئین مدیریت ص 255
11-مدیریت منابع انسانی – دکتر حبیب الله دعائی
12-غرر الحکم و دررالکلم شرح جمال الدین محمد خوانساری ج 6 ص 450