السلام علي علي بن موسي الرضا المرتضي

عرض ارادتي بر آُستان سلطان سرير ارتضي حضرت علي بن موسي الرضا

عليه آلاف التحيه و الثنا ء

سلام بر طوس ، سلام بر آن گنبد طلائي كه صبحگاهان خورشيد به هنگام طلوع در مقابلش ركوع و شامگاهان به گاه غروب سجده مي نمايد .

سلام بر سيادت سيدي كه سلاطين سر بر آستان سرايش مي سايند

سلام بر آشناي غريب و غريب آشنا...

اي ضامن آهو ...

چه زيبا خواهد شد اگر آهوي رميده دلم را ضمانت نمائي ...

و چه گوارايم مي شود اگر براي كبوتر دلم دانه به پاشي ...

و چه با صفاست آنگاه كه بند دلم را به پنجره فولادت دخيل به بندم ...

و چه ...

علي بن موسي الرضا مي دونم سلامم را عليك مي گي و از اينكه گوش ماديم لياقت شنيدن رو نداره خيلي شرمنده ام اگر چه گوش دلم مي شنوه و حس مي كنه ... اما يه خواهشي دارم ... علي بن موسي الرضا كاري كن كه گوش و چشم سرم هم لياقت شنيدن صدايت و ديدن روي ماهت رو پيدا كنه ...

امام رضا جون خيلي وقته دلم تشنه آب سقا خونته و چشام برا ديدن ايون طلات دل تنگي مي كنه و دستم برا گرفتن ضريحت لحظه شماري مي كنه ...

بد بودنمو قبول دارم اما چه كنم عاشقتم ... خرابتم ... و دوستتون دارم ...

خيلي حرفا باهاتون دارم ولي نمي تونم همه رو اينجا بهت بگم ...

كي ميخواي دعوتم بكني بيام و سفره دلمو برات باز كنم ...